ویژه نامه خورشید عدالت (به مناسبت سال روز شهادت امام علی علیه السلام)
آنگاه که سیاهی شب، آسمان خاموش کوفه را فرا گرفته بود علی آمد و آخرین اذان سرخ را تا اوج عروج پرواز داد و در محراب محبوب، به نماز ایستاد. لحظه ای بعد، سر بر آستان دوست گذاشت تا خویش را تا ابد، رستگار سازد و زمانه را داغدار خویش نماید. ویژه نامه خورشید عدالت مرهمی است بر سینه های داغدار عاشقان علی
مرثیه آفتاب
کمر بند عزمت را برای مرگ محکم کن
که مرگ به دیدار تو خواهد آمد
و مرگ پریشانت نکند
آن هنگام که به حضورت خواهد رسید
... و این سرود، ترنّم سحرگاه تو بود؛ سحرگاه شبی که تنها با سه لقمه، افطار کردی و فرمودی: «دوست دارم گرسنه به دیدار خدا بروم»
حکایت غریبی است... غم های جهان به پیشواز دلم آمده اند. طوفانی در راه است. بوی یتیمی در مشام جهان پیچیده است و آسمان، گرفته و غمگین است. حکایت غریبی است؟ حکایت مسجد، سحر، سجده و سجاده. و غریب تر، قصّه مظلومی است که صبورانه زیست و در آخرین سجده، سرود رهایی سر داد، سرود «فُزتُ وَ رَبِّ الْکعبِه»
آن شب، شبِ قدر را سحر کرد علی/با شوق وصال، ترک سر کرد علی
با زمزمه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه»/از خاک به افلاک سفر کرد علی